دزد مطالب

ساخت وبلاگ
خبرگزاری فارس: نمایش فیلم «من مادر هستم» کماکان بدون اصلاح ادامه دارد

فیلم سینمایی «من مادر هستم» ساخته فریدون جیرانی هنوز بصورت اصلاح نشده در سینماها نمایش داده می شود.فیلم سینمایی «من مادر هستم» ساخته فریدون جیرانی زمانی نهمین روز اکران خود را سپری می کند که اعتراضات به محتوای این فیلم همچنان ادامه دارد...


دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 131 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

خبرگزاری فارس: احتمال از سرگیری فیلمبرداری «آینه شمعدون»

تهیه‌کننده فیلم سینمایی «آینه شمعدون» از ارائه طرح اصلاح شده این فیلم به شورای پروانه ساخت خبر داد و گفت به زودی ساخت «آینه شمعدون»از سر گرفته می‌شود...


دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 123 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

«بی‌خود و بی‌جهت» با تماشاگران باز ديد ميکند

به گزارش خبرنگار  سينما خبر ، عبدالرضا کاهانی (کارگردان)، رضا عطاران، پانته‌آ بهرام، نگار جواهریان و احمد مهرانفر (بازیگران) امشب ساعت 19 در سینما «عصر جدید» و ساعت 20.30 در مجموع سینمایی «ایران» همراه با مخاطبان «بی‌خود و بی‌جهت» را می‌بینند و با آنها به گفت‌وگو می‌پردازند.

«بی‌خود و بی‌جهت» از جمله فیلم‌هایی است که حوزه‌ی هنری علاقه‌ای به نمایش آن در سینماهایش نداشت و این روزها این فیلم به فروش 140 میلیون تومانی رسیده است.

دست‌اندرکاران این فیلم چهارشنبه 15 آذر ماه با تماشاگران این فیلم در پردیس ملت به گفت‌وگو نشستند.

دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 134 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

به گزارش سينما خبر، این فیلم سینمایی از 22 آذر ماه در گروه سینمایی استقلال روی پرده می‌رود. این در حالی است که فیلم قبلی این کارگردان با عنوان "صد سال به این سال‌ها" با مشکل ممیزی روبرو است و با گذشت چند سال از ساخت هنوز امکان اکران عمومی پیدا نکرده‌است...


دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 136 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

به گزارش سينما خبر، اکنون می‌توان با قطعیت بیشتری فیلم جدید حاتمی‌کیا را یکی از امیدهای سی‌ و یکمین جشنواره فیلم فجر دانست که کمتر از دو ماه دیگر برپا می‌شود.

فیلمبرداری فیلم سینمایی «چ» ابراهیم حاتمی‌کیا که چندی قبل تهیه‌کنندگی آن از مهدی کریمی به بنیاد سینمایی فارابی تغییر کرد تا هفته قبل (10 آذرماه) به 95 درصد رسیده بود و اکنون پس از یک هفته به نظر می‌رسد، در حال فیلمبرداری معدود صحنه‌های پایانی است که در طول سه ،چهار روز آینده به پایان می‌رسد...

دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 122 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24


دو روز تعطيلي ادارات دولتي تهران ظاهرا تاثير خوبي بر فروش فيلم هاي روي پرده داشته است. به گزارش كافه سينما در حالي كه اعتراضات به فيلم سينمايي " من مادر هستم" ادامه دارد،
دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 125 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24


به گزارش سینما خبر این فیلم فرم حضور در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر را پر کرده است.

بنابر این گزارش این فیلم که پروانه نمایش آن از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر شده است قرار است بعد از سی و یکمین جشنواره فیلم فجر و در سال آینده به اکران عمومی درآید.

رضا کیانیان، محمدرضا فروتن، مهناز افشار، صابر ابر، بهاره کیان افشار و بابک کریمی بازیگران اصلی فیلم «هیچ‌کجا، هیچ کس»هستند.

فهرست کامل عوامل این پروژه عبارتند از:


دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 125 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

وزیر ارشاد: به جای شعار دادن در خیابان‌ها، بحث و گفت‌وگو کنیم

 سید محمد حسینی درباره‌ی حواشی اکران این روزهای سینما گفت: بحث فرهنگی معرکه‌ی آراست و اختلاف نظر حتما در آن وجود دارد، البته گاهی بحث‌ها سیاسی می‌شود و این امر باعث بحرانی شدن قضیه می‌شود...


دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 135 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

جشنواره عمار مهلت ارسال دارد

به گزارش سينما خبر، دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار مهلت ارسال آثار برای سومین دوره این جشنواره را تا روز یکشنبه (نوزدهم آذر ماه) تمدید کرد...


دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 123 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

«بی‌خود و بی‌جهت» به سينما برويد

به گزارش سينما خبر فیلم سینمایی «بی‌خود و بی‌جهت» آخرین ساخته عبدالرضا کاهانی شنبه 18 آذر در دانشگاه علامه طباطبائی نمایش و نقد وبررسی می‌شود.

نمایش این فیلم...


دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 133 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

سلام.

الان کسی نیس که بهش سلام کنم. خودم که هستم!

اینم از کنکور. کنکورم دادم...

نتیجشم گرفتم. خوب نشد...

هرکسی خودش میدونه چیکار کرده... من زیاد درس نخونده بودم... به خودم زحمت نداده بودم پس بایدم انتظار همچین نتیجه ای رو هم داشته باشم...

درحال حاضر بیکارم...

فعلا انتخاب رشته میکنم تا ببینم آزاد چی میشه...

بابام به مامانم گفته بود اشکال نداره خونه رو میفروشم حنارو میفرستیم بین المللی پزشکی بخونه!!!

واقعا نمیدونم باید به چنین بابایی چی گفت؟!کی باباش براش یه همچین کاری میکنه؟!چققد ولی این کارای بابامو میبینم غصه میخورم که یکم به خودم زحمت ندادم که پزشکی دولتی بقبولم... چقد ناراحت کنندس!

[img]http://www.pic4ever.com/images/shame.gif[/img] دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 118 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

شنبه 27 اسفند 90:

صبح ساعت 9 با سخاوتی کلاس داشتم.بعد آموزشگاه زنگ زده میگه کلاس شد9:45!من دقیقا یه ربعم دیر رفتم.بعد خانم منشی عزیز میگن آقای سخاوتی رفتن بیرون5مین استراحت کنن.من:آره....رفته به قول داداش یه شیمبل (سیگار)بزنه شاد شه!داداشمیگه کلا سخاوتی چون شیمبل میزنه انقد حال داره و شوخی میکنه!خلاصه بازم یکمپیچوندو یکم جوک تعریف کرد و از دانشگاهش گفت و .... یکمم درس داد     !بعدشم از کلاس که رفتم خونه فیلم اینجابدون من رو دیدم.افسردگی حاد گرفتم والا! به قول همشهری جوان مردم میرنسینما که بهشون خوش بگذره نه برن سینما که اعصابشون خورد شه و ناراحت شن!البتهخیلی هنری بود مخصوصا بازی صابر ابر که عاشقشم. نکته فیلمم اینجا بود که ازونقسمتش که رضا میاد میگه که من یلدارو دوس دارمو.. تا آخرش همش ساخته ی ذهن احسانبود!و زندگیشون همون بود که بود....!

ظهرم که سرم داشت میترکسید تا 5.5 خوابیدم.6ام با مامی رفتیم بیرونواسه سفره 7سین خرید کردیم .این اولین سفره هفتسینیه که ما خونه خودمونانداختیم.واسه تولد فروغم که 6 اسفند بود یه دستبند و انگشتر ست و فشن خریدم 21تومن خیلی خوشگلن.کلا امروز 2ساعت درسیدم!خسته نباشم!

دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 123 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

پست جمعه 26 اسفند:

اون روز تا یکمی نشسته بودم پشت کام و داشتم آپ میکردم مامان خانم متوجه شد و مودم رو دوباره از من بدبخت فلک زده گرفت!این چه زندگییه آیا؟!       الان دقیقا من نمونه ی کامل یه آدم بدبخت بیچاره ی کنکوریم!        نه موبایل... نه نت...!اینم که میبینید آپ کردم با هزارتا خواهش التماس مودمو ازشون گرفتم!کلا همیشه مودمو قایم میکنن اما من ازون جایی که خیلی حرفه ای شدم 3صوته مودمو پیدا میکنم      اما ایندفعه دیگه باباخان زد به سیم آخر و گفت مودمو میبره اداره       این داداش جونم که گاگووووووول!نمیگه بابا من نت میخوام!خنگول!    

این هفته کلا اولین هفته ای بود که من روزی 10ساعت درسیدم.ینی کلا در تمام طول عمرم!خب البته در اینجا نباید کمکای دایی پریشن عزیزو     نادیده گرفت!       دایی پریشن(آقای پریشن) یه برنامه ریز کنکوره که فوق لیسانس داره . از تهران به صورت پروازی 2هفته ای 2روز میاد اینجا...خیلی هم خوش اشتها تشریف دارن و بابت هر دو هفته ای که برنامه میده و کلا اون 45مین که میحرفه هرجلسه 35هزارتومن میگیره!یه لحظه به ذهنم رسید برم برنامه ریز کنکور شم!       اینم بگم که دایی پریشن جون یه پسر 28-9 ساله ی خوشتیپه!      (البته به چشم دایی یی!!!).اصلا همین که حرف میزنه تو دل آدم میشینه!    

الانم ساعت 9:15 شب باهاش برنامه ریزی دارم.

همین دایی پریشن اون هفته بهم گفت واسه مبحث کاربرد مشتق که مشکل داری دبیر بگیر. منم گفتم اوکی.گفتم مامی یه دبیر ریاضی واسم پیدا کن .البته.....(10 بار تاکید کردم) که آقای سخاوتی نباشه.این آقای سخاوتی بهترین دبیر ریاضی این شهره.اما نمیدونم چرا من باهاش مشکل دارم!واسه هر جلسه ی یه ساعتو نیمه 60تومن میگیره ناکس!اینجام باز به ذهنم رسید برم دبیر ریاضی شم حالشو ببرم!      پول پارو میکنه.خلاصه مامی رفت دنبال دبیر که من خونه بودم که مامی زنگ زده میگه حنا گفتی چه مبحثی؟ گفتم دبیرش کیه؟ میگه سخاوتی!!!من: مامان مگه نگفتم سخاوتی نهههههههههه؟؟؟؟؟؟؟      مامان: دلتم بخواد بهترین دبیره این شهره!میدونی جلسه ای چند میگیره؟هااااااا؟حرف الکی نزن دیگه دبیر نیست!!!من:                   خلاصه اومده خونه مبگه دو جلسه برات گذاشتم 120تومن!منم یه دعوای درست حسابی باهاش کردم!بعد میگه:به جای اینکه ازما تشکر کنی که فلان کردیم دعوا میکنی؟؟؟گفتم بله!شماها علاقه دارین 120تومن بریزین سطل آشغال فردا منتشئ میذارین سر من که آرهههههه ما اینقد پول دادیم مثلا تو ریاضی 40%زدی!(حالا اگه من خیلی شاهکار کنم بتونم 30%بزنم!)     نمیدونه دیگه!فک میکنه الکیه ریاضی زدن!

خلاصه امروز صبح باهاش کلاس داشتم ساعت 9:15 مین.که آقا 9:35 مین تازه تشریف آوردن!خلاصه یه ساعت درس داده میگه خسته نباشید شنبه همین ساعت جلسه بعدی!من:        (کوفت بخوری اون 60تومن که واسه یه ساعتو نیم گرفتی و یه ساعت درس دادی!)تازه یه ساعتم نه!10مینشو با جی اف جونش حرف زد!البته این آقای سخاوتی حدودا 47-8 سالشه ها!زن و بچه ام داره!دخترشم بزرگه! موبایلش زنگ زد برداشت. صدای طرف کامل میومد که یه خانمه! سخاوتیم شروع کرد خیلی قشنگ صحبت کردن...من:(به به چه مرد خوبی!چقد خوب با خانمش حرف میزنه!      )بعد آخرش داشت به طرف میگفت:اگه کارم داشتی یه اس ام اس جوک واسم بفرست خودم بهت زنگ میزنم! من:      (عمو خجالت بکش 50سالته!)      تازه بعد کلی هم واسه من تعریف میکنه که بیچاره پسر داییش عروسیش بوده و تصادف کرده و ....من:( جووووووووون!جیگرتو عمووو سخاوت!ماشالا بنیه!     )کلا آدم خنده داریه!

هفته قبل سه شنبه قرار بود برم ولایت(به قول دکتر ربولی).آخه من تو شهر خودم زندگی نمیکنم.میخواستم برم لباس بگیرم.که ازون ورم مامان بابام برن دانشگاه.    (مامان بابام هردو دانشجوی ارشد هستن    !)خلاصه اونا صبح رفتن و من موندمو مامان جون و (مامان مامانم) خاله هانی جووون.صبح که بیدار شدم دیدم مامی کارتشو واسم گذاشته که خرید کنم!کف کردم!گفتم اینکه انقد رو لباس خریدن من حساسه چطور کارتو گذاشته و رفته؟!جلل خالق!(درس نوشتم آیا؟)خلاصه خوشحال و خندان بعد از ظهر با خاله هانی رفتیم .همش هانی میگفت حالا خوشم میاد هیچی تو کارت نباشه!من :     هه هه!عمرا!بعد با گوشی هانی زنگ زدم به مامی که رمز کارتو بگیرم که مامان خانم گفت: 25تومن بیشتر توش نیستا!فقط میتونی 10تومنشو خرج کنی.فک کردی من میذارم خودت تنهایی بری لباس بخرییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟و خلاصه یک بیلاخ خوشگل بهمون روانه کرد! من:                ینی چیییییییییی؟مامان: بله!من:        !هانی کلی بهم خندید!اساسا ضایع شدم!

منم گفتم حالا که اینطوریه منم یه فرون ازین 25 تومن نمیذارم!با هانی رفتیم کافی شاپ که بهش گفتم گرون ترینو سفارش میدیاااا!      بعدم دوتا لاک گرفتم 8تومن و یه تل گرفتم بقیه شم گذاشتم تو کیفم!

فروغ جونم از شاهروز اومده .فروغ دوست بسیار صمیمی منه که 6 7 ساله باهم دوستیمو اهل اینجاس.رشته ی اون ریاضی بود و امسال با یه رتبه ی شیک(ازون ور     )ریاضیات و کاردبرها روزانه ی شاهرود قبول شد!(همون ریاضی کاربردی خودمون اما فروغ اصرار داره بگه ریاضیات و کاربردها!   

این اولین سالیه که لحظه ی سال تحویل پیش بقیه اعضای خانواده(بابا بزرگ اینا و خاله اینا....)نیستسم.    اونا همه باهم میخوان برن کیش     جای ما خالی...    خابه هانی ام رفته اصفهان که بعدش با نامزدش برن مسافرت  

لیست خاله ها با مدرک و خانوادشونو مینویسم که قاط نزنین! داییم ندارم!

خاله طاهره: فوق لیسانس راهنمایی و مشاوره از یونی تهران.شوهرش عمو ناصر دکترای آبخیزداری!دوتا دختر داره: فاطمه و یگانه. که فاطی یه سال از من کوچیکتره.ولایت زندگی میکنن.

خاله زهره: لیسانس ریاضی دبیر ریاضی.شوهرش مهندس الکترونیک.با دوتا پسر.اصفهان زندگی میکنن.

خایه نسی: پزشک و رزیدنت(دانشجوی تخصص) پوست و مو و زیبایی. اهواز درس میخونه.

خاله هانی: مهندس الکترونیک. نامزدش مهندس متالورژی. آخرش میره اصفهان

مامان من از همه خاله ها بزرگتره. و من بزرگترین نوه ی دختریم.

توروخدا شما بگین من با این خانواده ی خوشگلم اگه پزشکی قبول نشم ضایع نیست؟!!!    خو مردممممممم!مامان بابای خودمم که هردو دارن فوق لیسانس میگیرن!مامانم دولتی!بابام آزاد.

داداشم که 68تیه. لیسانس متالورژیشو تازه گرفتنه و علافه.چقدر امروز حالم خوب نیست!چشام درد میکنه.جدیدن کلا علاقه به گریه کردن پیدا کردم شدید.چرا آیا؟!   ازین گریه ها که پلک میزنی اشکات میریزه.همش دوس دارم یه بهونه گیر بیارم گریه کنم.دیروز تی وی داشت یه گزارش از پنج شنبه ی آر سال میداد منم الکی گریه میکردم.!الانم داشتم دنبال یه بهونه واسه گریه میگشتک که بابا اومد تو اتاقم.منم محض چاپلوسی برناممو بهش نشون دادم گفتم بابا ببین چقد خوب خوندممممم!      بابا:ممم بد نیس.شاید این آزمون نتیجه ی بهتری بگیری!!! بله!یک بیلاخ اساسی!من          و گریه            

موج اول مهمانان نوروزی دارن میان.عمو 2 و خانواده.البته اونا که زیاد میان اینجا. برم یه سالاد درس کنم.

 

 

 

دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 137 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

پست جمعه 26 اسفند:

اون روز تا یکمی نشسته بودم پشت کام و داشتم آپ میکردم مامان خانم متوجه شد و مودم رو دوباره از من بدبخت فلک زده گرفت!این چه زندگییه آیا؟!       الان دقیقا من نمونه ی کامل یه آدم بدبخت بیچاره ی کنکوریم!        نه موبایل... نه نت...!اینم که میبینید آپ کردم با هزارتا خواهش التماس مودمو ازشون گرفتم!کلا همیشه مودمو قایم میکنن اما من ازون جایی که خیلی حرفه ای شدم 3صوته مودمو پیدا میکنم      اما ایندفعه دیگه باباخان زد به سیم آخر و گفت مودمو میبره اداره       این داداش جونم که گاگووووووول!نمیگه بابا من نت میخوام!خنگول!    

این هفته کلا اولین هفته ای بود که من روزی 10ساعت درسیدم.ینی کلا در تمام طول عمرم!خب البته در اینجا نباید کمکای دایی پریشن عزیزو     نادیده گرفت!       دایی پریشن(آقای پریشن) یه برنامه ریز کنکوره که فوق لیسانس داره . از تهران به صورت پروازی 2هفته ای 2روز میاد اینجا...خیلی هم خوش اشتها تشریف دارن و بابت هر دو هفته ای که برنامه میده و کلا اون 45مین که میحرفه هرجلسه 35هزارتومن میگیره!یه لحظه به ذهنم رسید برم برنامه ریز کنکور شم!       اینم بگم که دایی پریشن جون یه پسر 28-9 ساله ی خوشتیپه!      (البته به چشم دایی یی!!!).اصلا همین که حرف میزنه تو دل آدم میشینه!    

الانم ساعت 9:15 شب باهاش برنامه ریزی دارم.

همین دایی پریشن اون هفته بهم گفت واسه مبحث کاربرد مشتق که مشکل داری دبیر بگیر. منم گفتم اوکی.گفتم مامی یه دبیر ریاضی واسم پیدا کن .البته.....(10 بار تاکید کردم) که آقای سخاوتی نباشه.این آقای سخاوتی بهترین دبیر ریاضی این شهره.اما نمیدونم چرا من باهاش مشکل دارم!واسه هر جلسه ی یه ساعتو نیمه 60تومن میگیره ناکس!اینجام باز به ذهنم رسید برم دبیر ریاضی شم حالشو ببرم!      پول پارو میکنه.خلاصه مامی رفت دنبال دبیر که من خونه بودم که مامی زنگ زده میگه حنا گفتی چه مبحثی؟ گفتم دبیرش کیه؟ میگه سخاوتی!!!من: مامان مگه نگفتم سخاوتی نهههههههههه؟؟؟؟؟؟؟      مامان: دلتم بخواد بهترین دبیره این شهره!میدونی جلسه ای چند میگیره؟هااااااا؟حرف الکی نزن دیگه دبیر نیست!!!من:                   خلاصه اومده خونه مبگه دو جلسه برات گذاشتم 120تومن!منم یه دعوای درست حسابی باهاش کردم!بعد میگه:به جای اینکه ازما تشکر کنی که فلان کردیم دعوا میکنی؟؟؟گفتم بله!شماها علاقه دارین 120تومن بریزین سطل آشغال فردا منتشئ میذارین سر من که آرهههههه ما اینقد پول دادیم مثلا تو ریاضی 40%زدی!(حالا اگه من خیلی شاهکار کنم بتونم 30%بزنم!)     نمیدونه دیگه!فک میکنه الکیه ریاضی زدن!

خلاصه امروز صبح باهاش کلاس داشتم ساعت 9:15 مین.که آقا 9:35 مین تازه تشریف آوردن!خلاصه یه ساعت درس داده میگه خسته نباشید شنبه همین ساعت جلسه بعدی!من:        (کوفت بخوری اون 60تومن که واسه یه ساعتو نیم گرفتی و یه ساعت درس دادی!)تازه یه ساعتم نه!10مینشو با جی اف جونش حرف زد!البته این آقای سخاوتی حدودا 47-8 سالشه ها!زن و بچه ام داره!دخترشم بزرگه! موبایلش زنگ زد برداشت. صدای طرف کامل میومد که یه خانمه! سخاوتیم شروع کرد خیلی قشنگ صحبت کردن...من:(به به چه مرد خوبی!چقد خوب با خانمش حرف میزنه!      )بعد آخرش داشت به طرف میگفت:اگه کارم داشتی یه اس ام اس جوک واسم بفرست خودم بهت زنگ میزنم! من:      (عمو خجالت بکش 50سالته!)      تازه بعد کلی هم واسه من تعریف میکنه که بیچاره پسر داییش عروسیش بوده و تصادف کرده و ....من:( جووووووووون!جیگرتو عمووو سخاوت!ماشالا بنیه!     )کلا آدم خنده داریه!

هفته قبل سه شنبه قرار بود برم ولایت(به قول دکتر ربولی).آخه من تو شهر خودم زندگی نمیکنم.میخواستم برم لباس بگیرم.که ازون ورم مامان بابام برن دانشگاه.    (مامان بابام هردو دانشجوی ارشد هستن    !)خلاصه اونا صبح رفتن و من موندمو مامان جون و (مامان مامانم) خاله هانی جووون.صبح که بیدار شدم دیدم مامی کارتشو واسم گذاشته که خرید کنم!کف کردم!گفتم اینکه انقد رو لباس خریدن من حساسه چطور کارتو گذاشته و رفته؟!جلل خالق!(درس نوشتم آیا؟)خلاصه خوشحال و خندان بعد از ظهر با خاله هانی رفتیم .همش هانی میگفت حالا خوشم میاد هیچی تو کارت نباشه!من :     هه هه!عمرا!بعد با گوشی هانی زنگ زدم به مامی که رمز کارتو بگیرم که مامان خانم گفت: 25تومن بیشتر توش نیستا!فقط میتونی 10تومنشو خرج کنی.فک کردی من میذارم خودت تنهایی بری لباس بخرییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟و خلاصه یک بیلاخ خوشگل بهمون روانه کرد! من:                ینی چیییییییییی؟مامان: بله!من:        !هانی کلی بهم خندید!اساسا ضایع شدم!

منم گفتم حالا که اینطوریه منم یه فرون ازین 25 تومن نمیذارم!با هانی رفتیم کافی شاپ که بهش گفتم گرون ترینو سفارش میدیاااا!      بعدم دوتا لاک گرفتم 8تومن و یه تل گرفتم بقیه شم گذاشتم تو کیفم!

فروغ جونم از شاهروز اومده .فروغ دوست بسیار صمیمی منه که 6 7 ساله باهم دوستیمو اهل اینجاس.رشته ی اون ریاضی بود و امسال با یه رتبه ی شیک(ازون ور     )ریاضیات و کاردبرها روزانه ی شاهرود قبول شد!(همون ریاضی کاربردی خودمون اما فروغ اصرار داره بگه ریاضیات و کاربردها!   

این اولین سالیه که لحظه ی سال تحویل پیش بقیه اعضای خانواده(بابا بزرگ اینا و خاله اینا....)نیستسم.    اونا همه باهم میخوان برن کیش     جای ما خالی...    خابه هانی ام رفته اصفهان که بعدش با نامزدش برن مسافرت  

لیست خاله ها با مدرک و خانوادشونو مینویسم که قاط نزنین! داییم ندارم!

خاله طاهره: فوق لیسانس راهنمایی و مشاوره از یونی تهران.شوهرش عمو ناصر دکترای آبخیزداری!دوتا دختر داره: فاطمه و یگانه. که فاطی یه سال از من کوچیکتره.ولایت زندگی میکنن.

خاله زهره: لیسانس ریاضی دبیر ریاضی.شوهرش مهندس الکترونیک.با دوتا پسر.اصفهان زندگی میکنن.

خایه نسی: پزشک و رزیدنت(دانشجوی تخصص) پوست و مو و زیبایی. اهواز درس میخونه.

خاله هانی: مهندس الکترونیک. نامزدش مهندس متالورژی. آخرش میره اصفهان

مامان من از همه خاله ها بزرگتره. و من بزرگترین نوه ی دختریم.

توروخدا شما بگین من با این خانواده ی خوشگلم اگه پزشکی قبول نشم ضایع نیست؟!!!    خو مردممممممم!مامان بابای خودمم که هردو دارن فوق لیسانس میگیرن!مامانم دولتی!بابام آزاد.

داداشم که 68تیه. لیسانس متالورژیشو تازه گرفتنه و علافه.چقدر امروز حالم خوب نیست!چشام درد میکنه.جدیدن کلا علاقه به گریه کردن پیدا کردم شدید.چرا آیا؟!   ازین گریه ها که پلک میزنی اشکات میریزه.همش دوس دارم یه بهونه گیر بیارم گریه کنم.دیروز تی وی داشت یه گزارش از پنج شنبه ی آر سال میداد منم الکی گریه میکردم.!الانم داشتم دنبال یه بهونه واسه گریه میگشتک که بابا اومد تو اتاقم.منم محض چاپلوسی برناممو بهش نشون دادم گفتم بابا ببین چقد خوب خوندممممم!      بابا:ممم بد نیس.شاید این آزمون نتیجه ی بهتری بگیری!!! بله!یک بیلاخ اساسی!من          و گریه            

موج اول مهمانان نوروزی دارن میان.عمو 2 و خانواده.البته اونا که زیاد میان اینجا. برم یه سالاد درس کنم.

 

 

 

دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 111 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

دوووستان

بابا وبلاگ من نوسازه لطفا نظراتتونو خصوصی نذارییییییین

بذارین مردم دلشون به حالم نسوزه خاله هانی: دوتا نظر دیگه ام داشتم اما خصوصی بود. فک نکنی من نظر نداشتماااا

خب:

دیشب تا ساعت ۴ بیدار بودم فک کنم...اصلا خوابم نمی گرفت

صبحم ساعت ۸ بیدار شدم...چشام قرمز قرمز شده بود...

باز ساعت ۱۰ یکم خوابیدم... ناهارم خورش قیمه داشتیم که من حالم بد بودو یکم خوردم...

احساس عقب ماندگی میکنمالبته عقب ماندگی زمانی...انگار زمان داره جلو چشام میگذره و من همینطوری ثابت موندم...چون نه خرید عید میکنم... نه بیرون میرم... نه با کسی ارتباط دارم...نه قراره مسافرت بریم...هیچی خلاصه هرکس یه جورایی داره واسه سال نو آماده میشه اما من نه.

تو این مواقع همش یه جورایی خودمو راضی میکنم که یه ساله و سال دیگه راحتم و ...به کسایی فک میکنم که مثل من تو این وضعیتن.

بالاخره این سه ماهم تموم میشه بد بهترین تابستون عمرم البته تا اون موقع میاد

اون موقعه ست که صفای دنیارو بکنمالبته اگه مامان اینای محترم بذارن

خب دیگه من میرم بدرسم...بازم میگم لطفا کامنت خصوصی نذارین مرسی

 

 

دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 125 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

در سفر به تاجیکستان متوجه شدم که زبان فارسی در آنجا دارای واژه های مشترک با زبان کردی نیز هست. به عنوان نمونه چند واژه را به عنوان نمونه می آورم. ان شاء الله در آینده لیستی کامل از این کلمات را ارائه می کنم
تاجیکی کردی 
توضیحات و مفهوم فارسی
خلته خلتهکیسه دست دوز برای حمل نان و وسایل
چوقوری چوقورگودال
چووللچوللبیابان 
لنکه لنگ وسیله ای که با پوست گوسفند و سرب درست می شود و برای بازی بچه ها کاربرد دارد. به این صورت که با یک پا زیر آن می زنند و مواظبند که زمین نخورد . به خاطر این که در این بازی یکی از پاها روی زمین است و پای دیگر لنگ می زند به این وسیله بازی لنگ یا لنکه می گویند
دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 136 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

مردی خوش چهره , خوش صحبت و مهربان که هم شاعر است , هم روزنامه نگار  و هم استاد دانشگاه . با او در سفر اخیرم به تاجیکستان آشنا شدم. دو دیدار با هم داشتیم: یک بار در شعرخوانی در دانشگاه تاجیکستان دیدمش و بار دوم هم در اتحادیه نویسندگان دیدم. اما در این دو دیدار حسابی با هم دوست شدیم. او یکی از معدود تاجیکانی است که به راحتی می تواند به الفبای فارسی-آرامی (یا به قول تاجیک ها الفبای نیاگان) بنویسد و بخواند. من در سفر به تاجیکستان دوستان خوبی پیدا کردم که یکی از آن ها ایشان یعنی استاد رستم وهاب است. این هم آدرس وبلاگش به فارسی 

سامان گرد 

دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 130 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

اینجا وبلاگ یک مهندسه و درباره مهندسی می نویسه. من از مهندسی سررشته ای ندارم و چیزی نمی دانم اما این مهندس جوان رو خیلی دوسش دارم. می گید نه یه سر به وبلاگش بزنید.

http://nbkurd.blogfa.com

دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 136 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

در گفتگو با شبستان عنوان شد
علوی فرد در «گرگ و میش» سرود بیداری اسلامی را می سراید
یحیی علوی فرد از چاپ مجموعه شعر خود با عنوان «گرگ و میش» با موضوع بیداری اسلامی ویژه گروه سنی نوجوان در آینده ای نزدیک خبر داد.
یحیی علوی فرد، نویسنده و شاعر از چاپ اثر جدید خود با عنوان "گرگ و میش" به خبرنگار شبستان خبر داد و گفت: "گرگ و میش"، مجموعه شعر نوجوان است که با موضوع بیداری اسلامی سروده شده است و به زودی توسط حوزه هنری قم چاپ و روانه بازار کتاب خواهد شد.
علوی فرد با بیان اینکه "گرگ و میش" منظومه ای با 9 قطعه شعر به هم پیوسته، عنوان کرد: موضوع این اشعار در مورد یک دسته از پرندگان است که در دوره ای زندگی می کنند و مشکلی برای آنها رخ می دهد.
وی ادامه داد: پرندگان غریبه به دره می آیند و تصمیم می گیرند که ریاست کنند اما پرندگانی که ساکن دره بودند، بیدار و هوشیار می شوند و غریبه ها را از سرزمین خود بیرون می کنند.
این نویسنده و شاعر همچنین از انتظار سه مجموعه شعر خود به خاطر گرانی کاغذ در چاپخانه خبر داد و گفت: متاسفانه با توجه به گرانی کاغذ و ملزومات چاپ، انتشار کتاب با مشکل جدی مواجه شده است.عده ای از نویسندگان کودک و نوجوان از طریق انجمن نویسندگان کودک و نوجوان نامه ای در این خصوص نوشتند و امیدواریم که ترتیب اثر داده شود.
گفتنی است، مجموعه شعر "گرگ و میش" با موضوع بیداری اسلامی مشتمل بر 9 قطعه شعر در 24 صفحه برای گروه سنی نوجوان به زودی توسط حوزه هنری قم چاپ و روانه بازار کتاب می شود.
خبرگزاری شبستان

دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 122 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24

نقدعلی باغچقی در سال 1319 شمسی در روستای باغچق بجنورد به دنیا آمد. وی نوه ی علیخان بگ ایلخانی شادلو (سهام الدوله بجنورد) بوده است. وی بیش از 30 سال از عمر خویش را بخشی گری کرده و کلام های بسیاری برای رادیو کرمانجی خراسان خوانده است. نقدعلی 15 سال پایانی عمرش را به کسوت روحانی در آمد که اکنون آثار مداحی وی به زبان فارسی بر جای مانده است. نقدعلی باغچقی در سال 1365 در عملیات کربلای 5 به شهاد ت رسید. پسر وی بنام عشقعلی باغچقی نیز از بخشی های شمال خراسان است.
دانلود آهنگ گلوور معصومه ( Gilûr Mesûme گلوور مه‌سوومه‌) از مرحوم نقدعلی باغچقی 
دزد مطالب...
ما را در سایت دزد مطالب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دزد dozd بازدید : 127 تاريخ : جمعه 17 آذر 1391 ساعت: 21:24